بسمه تعالی
چهره مؤمن واقعی
در چهره ی یک مؤمن جذابیّتی هست که به روح با ایمان او برمیگرده و اگر کاستی و ضعفی جسمی داشته باشه با اون نورانیّت از بین میره و یا آنقدر کمرنگ و کمسو میشه که دیگران اصلاٌ متوجّه اون کاستیها نمیشوند و جذب نورانیّت معنوی (که در چهره ی شخصی چون بلال حبشی و امثال او هم وجود داره ) میشوند و بعضیها تنها با رفتن به اماکن مقدّسه و شرکت در جلسات مذهبی صرف میخواهند این نور رو که اطمینان قلبی به شخص میده کسب کنند که کافی نیست، تا شخص به روح خودش توجّه نکنه و عیبهای درونی خودش رو کشف و مانند مینهای مخفی کشف شده خنثی نکنه نمیتونه به نوانیّت و اطمینان درونی و آرامش باطنی برسه .
میشه که آدمی توجّه به لقمه هایی که میخوره و حرفهایی که میشنوه و میزنه توجّه نکنه اونوقت انتظار نور ایمان رو داشته باشه .
ابتدا باید مواظب لقمه ها بود که هر لقمه ای خورده نشه و سر هر سفره ای هم نشسته نشه و بعد به رفتار و گفتار که توش غیبت و تهمت و اذیّت و آزار دیگران نباشه و بالاخره کار راحتی هم شاید برای کسی که عادت کرده به عدم توجّه به این امور نباشه ولی اون صراط مستقیمی که ازش صحبت میشه همین چیزهاست دیگه و الاّ که نمیگفتند از مو باریکتره و از شمشیر هم تیزتر .
پس عزیز من ابتدا باید پی خیلی چیزها رو به تن بمالی و بعد بری سراغ کسب ایمان واقعی که ایمان واقعی رو توی مجالس و محافل و نشست و برخاست با به ظاهر بزرگان (که از باطن اونها خدا خبر داره و بس )نمیشه به دست آورد و باید بیشتر به عنوان راهنمایی و یافتن راه درست و مسیر صحیح باید سراغ اون مجالس رفت که طیّ طریق غیر از یافتن اونه ، البتّه در اینکه میشه کسب ثواب و کسب توفیق و آمرزش گناهان و حتّی اذن دخول به بهشت رو میشه از بعضی جاها گرفت چیزیه که نمیشه با وجود روایات فراوان منشکرش شد ولی اینها با لزوم تزکیه نفس منا فات نداره و عاقل باشی اینرو درک میکنی و والله عالم .